✍️حمید مظاهری راد
آنتونیو نگری، در تفاوت میان ارتجاعیون و انقلابیون می گوید: مرتجع خلأ عظیم هستیشناختی جهان را انکار میکند، در صورتی که فرد انقلابی آن را تصدیق میکند. بنابراین اولی بر اساس بلاغت عمل میکند و دومی بر اساس هستیشناسی. اولی درباره خلأ سکوت میکند، دومی آن را تحمل میکند. اولی جهان را به گولزنکی زیباشناختی تقلیل میدهد، دومی آن را به شکل عملی درمییابد. در نتیجه، تنها انقلابیون میتوانند به نقد جهان بپردازند، چراکه آنها رابطهای راستین با هستی دارند. زیرا آنهایند که تشخیص میدهند این ماییم که جهان را اینگونه، غیرانسانی ساختهایم چرا که فقدان معنای جهان فقدان معنای ماست، و پوچیاش پوچی ما.
در دهه ی 1960 که انقلاب مُد شده بود ارائه هر نوع تعریفی از انقلاب کاری ضد انقلابی محسوب می شد. زمانی انقلاب تغییر ناگهانی در مسیرِ تحول اطلاق می شد. اما زمانی که اصطلاح انقلاب در مورد فرایند ساماندهی دوباره حکومت، فرایند تحول عمیق اجتماعی و فرایند گسترش مشارکت در حکومت و فرآیند پیشرفت به سوی جامعه ای انسانی تربکاربرده شد، بتدریج معنای خود را نیز تغییر داد.
بنظر نگارنده، تنها کسانی می توانند ادعای انقلابی گری نمایند که در سال هایی که گذشت چشم خود را بر مفاسد عظیم اقتصادی، رانت ها، تبانی و تباهی نبسته و ضمن ارائه راهکارهای سازنده، در مقاطع مختلف نسبت به خطاهای حکمرانان بی تفاوت نبوده و اشتباهاتشان را در زمان ارتکاب فریاد نموده باشد.
یک انقلابی در مقابل کجی و ناراستی ها سکوت ننموده و دغدغه ای جز بهبود اوضاع مردم، آن هم با همراهی خودِ مردم نداشته و درهر وضع مطلوبی در پیِ اصلاح امور مردم بوده و اوضاع مطلوب تری را می طلبد، لذا همیشه منتقد است و غیر از جایگاه انتقادی، مرتبتی برای خویش تصور نمی نماید.
از اشرافی گری می پرهیزد و برای رسیدن به ثروت و برخورداری اطرافیانش از بیت المال و سهم گیریِ بیشتر، ت و قدرت را انتخاب ننموده و از طریق اشرافیت ی به اشرافیت اقتصادی نمی رسد.
از اوضاع مدعیان انقلابی گری خصوصا در چند ماه اخیر و داوطلبان نمایندگی مجلس آتی کدامیک از خصلت های یاد شده، را می توان تصویر نمود. متاسفم که شاهد ادعای انقلابی گری از جانب کسانی هستیم که در مقابل ظلمی که بر کارگران، معلمان و محرومان می رود ساکت بوده اند. کسانی امروز از انقلابی گری دم می زنند که یا با رانت خواران و سهم خواهان هم پیاله بوده اند و یا در قبال غارت بیت المال سکوت اختیار کرده اند.
بهتر نبود مدعیان، اقلا قسمتی از مواضع خویش را درزمان های مختلف در خصوص مشکلات مردم منتشر می نمودند تا رای دهندگان بهتر بتوانند بر اساس آن تصمیم گیری نمایند؟!
چگونه است که فردی با دهها مورد اتهام در مواردی چون همدستی با زیاده خواهان و بذل و بخشش املاک و دارایی های این مردم به قیمت هایی ناچیز و فربه شدن خود و اطرافیانش از سفره ی انقلاب و مردم، حیا ننموده و خود را انقلابی معرفی می نماید.
چرا می خواهید حرمت بعضی واژه ها را در چشم مردم بشکنید. آیا اندک صالحان و صادقانی که با این ها همراه می شوند نمی ترسند طبقِ تجربه، روزی برسد و واژه ی انقلاب هم بمانند دهها عنوانی که قبل تر برگزیدیم و جایگاه شان میانِ مردم از بین رفت، واژه ی انقلاب و انقلابی گری هم در نظرِ مردم بی ارزش گردد؟! نمی ترسیم نسل های آتی با دیدن خطاها و اشتباهات مدعیان انقلابی گری، تصویری ناصوابی از انقلابیون انقلاب 57 بر ذهن شان نقش بندد؟!
ایا در پسِ این ادعاها نوعی ارتجاع و واپس گرایی نخوابیده!ً غیر از سیر قهقرایی کدامین تحول و تغییر را می توان از گفتار، نوشتار و عمل مدعیان متصور بود؟!
بیشتر خبرنگاران و مطبوعات خصوصا در استان آذربایجانشرقی به مرزبانان اصحاب قدرت و ثروت مبدل گشته اند.
همه چیز از پوستر چسبانی شروع شد(ویرانگری).
ادعای انقلابی گری دروغ و یا واقعیت(حرمت واژه ها را نگه داریم).
انقلابی ,انقلاب ,مردم ,گری ,جهان ,واژه ,انقلابی گری ,جهان را ,ننموده و ,ادعای انقلابی ,ی انقلاب
درباره این سایت